Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس ـ‌ گروه سینما: سینما از زمان برادران لومیر تا امروز دوست‌داران زیادی داشته و دارد، افرادی که در چند دسته تقسیم شده و گروه بزرگ سینمابازان را تشکیل می‌دهند، گروهی اهالی بدنه سینما و فیلم‌سازان هستند که شاید تنه اصلی درخت هنر هفتم را تشکیل می‌دهند و گروهی دیگر فیلم‌بین‌ها و مخاطبان سینما هستند که خود در راه رشد سینما تأثیری کمتر از فیلمسازان ندارند چرا که اگر مخاطبی نباشد اثری تولید نخواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما در این میان شاید یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث رشد سینما در هر دوره‌ای شده است نوع برخورد دولت‌ها و حاکمان با این هنر است، عنصری خارج از دو رکن مهم سینما اما مهم در سرنوشت هنر هفتم. شاید گزافه نباشد اگر جمله فلسفه فرزند زمانه خود است را به سینما هم تعمیم بدهیم.

بررسی تاریخ سینما و شرایط آن در دهه‌های اخیر، شاید مسیر آن را نشان داده و تا حدودی ادامه راهش را قابل حدس کند.

حجت‌الله سیفی، نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما؛ متولد سال ۱۳۳۳ اهواز است و سال ۱۳۴۷ اولین تجربه فیلمسازی خودش را انجام داده است. نخستین فیلم ۳۵ میلیمتری او مربوط به سال ۱۳۵۵ است و توانسته اولین فیلم سینمایی خود را در سال ۱۳۶۱ بسازد.

شاید برای نگاه به شرایط سینما در زمان فعلی و قبل از انقلاب صحبت با افرادی مانند حجت‌الله سیفی بهترین راه باشد،‌ افرادی که مسیر سینما را در هر شرایطی پیش برده‌اند و تلاش آنها بوده که هنر هفتم را به ایستگاه و شرایط فعلی رسانده است.

از طرفی هم قطعاً نسل‌سازی و تربیت هنرمندان جدید و انتقال تجربیات هنرمندان گذشته به نسل بعد عاملی مهم در ایجاد صنعت سینما و رشد آن خواهد بود. اتفاقی که کیفیت و میزان اهمیت دادن به آن در هر دورانی متفاوت می‌شود، با نیم‌نگاهی به تاریخ هم این موضوع روشن است که هر حاکمی به هنری اهمیت داده کرسی‌های آموزشی آن را گسترش داده‌ است.

وجود نها‌دهای مختلف و متفاوتی که امروز در مسیر آموزش و تربیت فیلم‌سازان گام بر می‌دارند و همچنین ایجاد دریچه و مسیر ورودی برای این افراد یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های احتمالی سینما در دوران بعد از انقلاب اسلامی است. اتفاقی که می‌توان نتیجه دادن و یا ابتر بودن آن را در شرایط فعلی سینما جست‌وجو کرد.

با همین موضوعات به سراغ حجت‌الله سیفی رفته‌ایم تا نظر وی را جویا شویم،‌ مشروح این گفت‌وگو را در ادامه مشاهده می‌فرمایید.

فارس: شما فیلمسازی را از سینمای کوتاه شروع کردید، درباره آموزش‌های ابتدایی که برای فیلمسازی سپری کرده‌اید و شرایطی در سال‌های ابتدایی فعالیتتان برای شروع مسیرتان در سینما داشتید بگویید.

آموزش در دوران پهلوی صفر بود و سینما امکاناتی نداشت

موضوع آموزش برای ما زیر صفر بود؛ این طور  نبود که جوان‌های امروز فکر می‌کنند شاه را بیرون کردیم درحالی که همه‌چیز داشتیم! این‌ها حرف‌های تخیلی است که زده می‌شود؛ ما در زمان شاه برای فیلمسازی هیچ‌چیز نداشتیم و خودمان امکانات را مهیا می‌کردیم. اینکه دولت به‌فکر ما بوده باشد و نهادی آموزشی شبیه انجمن سینمای جوانان ایران وجود داشته باشد، اصلاً چنین شرایطی نبود.

فارس‌: پس فیلم‌سازی را از کجا یاد گرفتید؟

ما گروهی بودیم که به سینما علاقه داشتیم و دور هم جمع شدیم و چیزی به اسم «سینمای آزاد ایران» را شکل دادیم؛ خودمان کار می‌کردیم، با پول توجیبی فیلم می‌خریدیم و فیلمبرداری می‌کردیم. اکثراً دور هم بودیم. یک نفر فیلمبرداری می‌کرد و شخص دیگری کارگردانی را برعهده داشت؛ این‌گونه کارها شکل می‌گرفت بدون آنکه امکانات آموزشی وجود داشته باشد.

این گروه زمینه‌ساز گروه‌های فیلمسازی در نقاط مختلف ایران بود، بعد از فعالیت ما در اهواز، در مشهد و تهران و چند نقطه دیگر گروه‌های فیلمسازی شکل گرفت و ارتباطی بین این گروه‌ها به‌وجود آمد و سپس بخشی از این بچه‌ها در تهران جمع شدیم. ما در اهواز کتاب و منابع آموزشی نداشتیم بلکه سینما را از سینما یاد گرفتیم؛ عکس را از عکاسی خودمان و قصه‌نویسی را از مطالعه کتاب‌ها و دیدن فیلم‌ها و جامعه یاد گرفتیم و این‌ گونه با تلفیق تجربه اجتماعی، تصویری سینمایی پیدا کردیم و با آزمون و خطا و نقد آثار بچه‌ها به سینما رسیدیم.

فارس: سینمای دولتی در آن زمان وجود داشت؟ چرا از دولت حمایت نگرفتید و وارد فضای بدنه سینما نشدید؟ هدف از تشکیل این گروه چه بود؟

ما خودمان خواستیم فیلمساز مستقل باشیم، این فضای فیلمسازی در برابر سینمای مستهجن زمان پهلوی به‌وجود آمده بود؛ شبیه به همین جریان هم در فرانسه با‌عنوان سینمای آوانگارد به‌وجود آمده بود که فیلم زیرزمینی به آن‌ گفته می‌شد و دوربین‌های آن‌ها ۸ و ۱۶ میلی‌متری بود اما دوربین ما فقط ۸ میلی‌متری بود. فیلم‌های خارجی آثاری تفکر‌برانگیز بود و نگاه به موضوعات ساده اجتماعی پیرامونی داشت. ما دوست داشتیم افکار و اهدافمان را به دیگران منتقل کنیم و این زمینه شکل‌دهی سینمای مستقل آزاد بود که با کنار هم جمع شدن گروهی صورت گرفته بود.

فارس: خب در این فضا از کدام سینما و فیلم‌ساز الگو گرفتید؟ مسیر فیلمسازی شما از کجا شروع شد؟

لقمان را گفتند «ادب از که آموختی؟ گفت: از بی‌ادبان!» ما سینمای خوب را از سینمای بد شناختیم. در دوران ما همه‌جور فیلمی بود؛ از فیلم‌های مستهجن و کاباره‌ای تا رقص و آواز و فیلم‌های ایتالیایی بودند و برخی فیلم‌های خوب داخلی آن زمان که «قیصر»، «بیگانه بیا» مسعود کیمیایی و فیلم‌هایی از علی حاتمی یا بعضی فیلم‌های خارجی. ما در جریان فیلمسازی فیلم خوب را از فیلم بد می‌‌آموختیم و ما این نگاه را در سینما داشتیم و دوست داشتیم حکایت‌هایی از زندگی را نشان دهیم. 

در مسیر فیلمسازی و مقایسه فیلم‌های مستهجن و برخی آثار خوب آن زمان مانند «قیصر» و «بیگانه‌بیا» فیلم خوب را از فیلم بد شناختیم 

در ابتدا فیلم‌هایی که ما تولید می‌کردیم، سه دقیقه‌ای و صامت بودند. من این فیلم‌ها را در زیرزمین خانه خودمان که حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر گنجایش داشت، با استفاده از آپارات برای دوستان و همسایه‌ها و همشهری‌ها نمایش می‌دادم و برای بخشی بلیط فروشی داشتم و بخش دیگری مجانی بود. این نحوه فیلمسازی و انتقال افکار من به دیگران بود که چنین شکل می‌گرفت. در آن ایام دوربین دست همه‌کس نبود و تنها در اهواز آقای عیاری دوربین داشت و سپس من یک دوربین با ۲هزار و ۵۰۰ تومان خریدم؛ این پول به‌اندازه حقوق ۵ ماه یک پلیس بود. به دلیل اینکه خودم کار می‌کردم هزار و ۵۰۰ تومان این پول را جمع کرده بودم و داشتم و مادرم نیز هزار تومان به من پول داد تا دوربین خریدم.

شخصاٌ در طول عمر حرفه‌ای خود هر هفته مشغول فیلمبرداری و فیلمسازی بوده‌ام بنابراین سینمای ما، یک سینمای عاشقانه و خودجوش و خودخواسته بوده چراکه در تمام مقاطع باید خودمان دوندگی می‌کردیم و هیچ‌گاه روزمان را به بطالت نمی‌گذراندیم. 

فارس: قبل از انقلاب برای ساخت فیلم‌ها محدودیتی هم داشتید؟

زیر ذره‌بین ساواک فیلم می‌ساختیم،‌ فیلم من سال ۱۳۵۲ توقیف شد و بخاطر آن فراری شدم

ما زیر ذره‌بین ساواک بودیم؛ فیلم «واقعه» من سال ۱۳۵۲ توقیف شد و من بخاطر این فیلم فراری شدم! نسخه این فیلم در سینماجوانان کنونی موجود است. موضوع این فیلم درباره یک مبارز بود که مامورها قصد دستگیری او را داشتند؛ این فیلم از جمله فیلم‌هایی است که با دیالوگ کار شده بود. همچنین فیلم «مرثیه» که درباره عاشورای اهواز است و سال ۱۳۵۰ ساخته شده و مستند است.

فارس: از انجمن سینمای جوان نام بردید، شما شاهد تشکیل این انجمن هم بودید؟ انجمن سینمای جوان با چه فرایندی تشکیل شد؟

سال‌های قبل از پیروزی انقلاب بود که از تیم بچه‌‌های ما در سینماآزاد تشکیل شده بود و چند نفر در سینماآزاد اهواز انشعاب کردند و گفتند: «ما نمی‌خواهیم با سینماآزاد همراه باشیم»؛ این‌ها رفتند و برای خودشان یک گروه سینماجوان تشکیل دادند؛ این سینماجوان چند سال فعالیت کرد که انقلاب شد.

ما در سینماآزاد هیچ وابستگی دولتی نداشتیم بلکه فقط از امکاناتی مثل دفترکار و امکانات ادارات فرهنگ و تلویزیون ملی ایران استفاده می‌کردیم. تلویزیون به ما گاهی دوربین و امکانات می‌داد که کم کم سینمای آزاد مستقل و شناخته شد و همه می‌دانستند یک سینمای آزاد وجود دارد و می‌توانیم فیلمسازی کنیم و فیلم‌هایمان را در جشنواره abu نمایش می‌دادیم.

فارس: خب قبل از جشنواره فیلم فجر،‌ در دوران پهلوی جشنواره فیلم تهران فعالیت داشت، آیا در این جشنواره هم شرکت کرده بودید؟ اصلا این جشنواره شما و آثارتان را به رسمیت می‌شناخت؟

ما تاجایی پیشرفت کردیم که جشنواره فیلم تهران مجبور شد بخشی را به فیلم‌های سوپر۸ اختصاص بدهد چون کارهای باارزشی تولید می‌کردیم. یکی از فیلم‌های من به اسم «۱۹۹۹» در جشنواره دولت که در نمایشگاه بین‌المللی به اسم جشنواره جوانان ایران برگزار شد مقام اول را کسب کرده بود. هویدا جوایز این جشنواره را به برگزیدگان می‌داد بخاطر همین من شرکت نکردم و چند هفته بعد از جشنواره جوایزم را دریافت کردم. همه بچه‌هایی که کار فیلم می‌کردند دیدگاه سیاسی داشتند و عده‌ای چپ بودند اما من دیدگاه مذهبی داشتم بخاطر همین گاهی تقابل فکری داشتیم. 

فارس: از فیلمسازی قبل از انقلاب و سختی‌هایش گفتید‌، ما هم می‌دانیم که یک فیلم اگر دیده نشود ساختش فایده‌ای نخواهد داشت، آیا موفق به اکران اثرتان قبل از انقلاب شدید؟

سال ۱۳۵۲ من از اهواز برای ادامه تحصیل به تهران آمدم. نسخه فیلم واقعه که توسط ساواک توقیف شده بود توسط داریوش عیاری مخفیانه به من رسید و

فیلمم توسط ساواک توقیف شده بود، بعد از مدتی که فیلم را به کسی نشان ندادم حدود سال ۱۳۵۵ فیلمم در سالن تربیت تبریز نمایش داده شد و مسئول این کار شهید مهدی باکری بود.

فردایش به ساواک فراخوانده شدم. این فیلم را هیچ‌جا نمایش ندادم تا اینکه حدود سال ۱۳۵۵ بچه‌های تبریز تصمیم گرفته بودند نمایشی از آثار من داشته باشند. آن‌ها به‌مدت یک هفته در سالن تربیت نمایش فیلم داشتند که مسئول این کار شهید مهدی باکری بود. آن‌ها فیلم را نمایش داده بودند و خبر نداشتند که کار توقیف شده است و بخاطر اینکه فیلم سیاسی بود خیلی استقبال کرده بودند. 

فارس: توضیحتان از شکل‌گیری انجمن سینمای جوان کامل نشد، خودتان از کجا همراه انجمن بودید و تا چه زمانی به ساخت فیلم کوتاه ادامه دادید؟

من از دوران انقلاب به بعد در مقاطع زیادی فیلمبرداری می‌کردم؛ در همان ایام مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و آموزش فیلمسازی و عکاسی برای بچه‌ها داشتم. در جریان انقلاب در تیم مدرسه رفاه بودیم و از صحنه‌های انقلاب فیلمبرداری می‌کردم. بعد از انقلاب به من پیشنهاد شد سینماآزاد را راه‌اندازی کنم که قبول نکردم و در ادامه سینماجوانان را در باغ فردوس راه‌اندازی کردیم.

احمد ضابطی جهرمی، بزرگمهر رفیعا، فریدون ری‌پور، اشراقی از اساتیدی بودند که در آموزش به فیلمسازان همکاری کردند و سپس اولین جشنواره بعد از انقلاب را به اسم جشنواره محراب شروع کردیم.

چون خودم از ابتدا فیلمساز کوتاه بوده‌ام می‌دانستم که بعد از انقلاب زمینه فعالیت برای جوان‌ها در این عرصه فقط می‌توانست این نوع سینما باشد، به  همین دلیل علاقه داشتم در زمینه فیلم کوتاه کاری کنیم لذا فعالیت سینمای جوان را از سال ۱۳۵۸ شروع کردیم

چون خودم از ابتدا فیلمساز کوتاه بوده‌ام می‌دانستم که بعد از انقلاب زمینه فعالیت برای جوان‌ها در این عرصه فقط می‌توانست این نوع سینما باشد، به همین دلیل علاقه داشتم در زمینه فیلم کوتاه کاری کنیم لذا فعالیت سینمای جوان را از سال ۱۳۵۸ شروع کردیم. سال ۱۳۶۰ سینمای جوان راه‌اندازی شد و اسم آن را کانون سینماگران آماتور ایران گذاشتیم. ما کلاس‌های انجمن را بدون امکانات وسیع و گسترده‌ شروع کردیم و سعی کردم امکانات شخصی‌ام را در اختیار سینمای جوان قرار دهم.

فارس: قطعا تاسیس دفاتر استانی برای انجمن سینمای جوان مشکل‌تر از تاسیس خود انجمن بوده است، چراکه با امکانات یک نفر و دو نفر نمی‌توان آن را انجام داد، چه فعالیتی برای احداث این دفاتر انجام شد؟

دفاتر استانی سینمای جوان ابتدا در استان‌های اصفهان، تبریز و مشهد و شیراز بود؛ ما در آن زمان هیچ بودجه‌ای برای خرید آپارات و فیلم خام نداشتیم و به دلیل اینکه با بدنه سینمای حرفه‌ای ارتباط داشتیم از تهیه‌کننده‌ها فیلم‌های تولید شده را دریافت و هفته فیلم برگزار می‌کردیم و از فروش بلیط این نمایش‌ها فیلم و آپارات تهیه می‌کردیم و این روش ما برای تهجیز دفاتر استانی بود.

فارس: شما در شروع جشنواره فیلم فجر هم شرکت داشتید؟ این جشنواره چگونه تأسیس شد؟

من در مقاطعی دبیر فیلم‌های کوتاه جشنواره فیلم فجر بودم؛ البته جشنواره محراب پایه‌

صفر جشنواره فیلم فجر است چون ما بعد از برگزاری دوره اول جشنواره فیلم محراب پیشنهاد برگزاری جشنواره فیلم فجر را مطرح کردیم و قرار شد من دبیر بخش غیرحرفه‌ای آن باشم و عبدالله باکیده و دهقان‌پور از داوران آن بودند.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: سینمایی انجمن سینمای جوان انجمن سینمای جوان جشنواره فیلم فجر بعد از انقلاب قبل از انقلاب حجت الله سیفی فیلم کوتاه شروع کردیم توقیف شد فیلم ها آن زمان بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۱۰۶۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینما‌ها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد. 

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد.

 به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامی‌نژاد در آن نقش «گلنار» را بازی می‌کرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنش‌های ناگواری برانگیخت، که به‌درستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچ‌گاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامی‌نژاد تصوری از آن واکنش‌ها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر می‌داشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: به‌موازات فعالیت‌های سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جست‌وجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلوی‌ِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سال‌ها در فیلم‌های اوگانیانس و مرادی ایفای نقش می‌کردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، به‌همین دلیل موانع کم‌تری بر سرِ راه خود داشتند.

سپنتا موفق شد صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او به‌عنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سی‌ام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیده‌بان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.

 سپس با یک دو هفته وقفه در همین‌سینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگ‌های خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را به‌چشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهر‌های مختلف.

سامی‌نژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل شده است‌: اغلب به‌طور کنترل‌نشده‌ای می‌خندید و در حالی‌که اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانی‌های متعصب او را مورد ضرب‌وشتم قرارمی‌دادند و حتی بطری به‌طرفش پرتاب می‌کردند. به‌طوری‌که همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بار‌ها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آنها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند.

در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینما‌های تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

منبع: روزیاتو

tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • افزایش سقف حمایت «انجمن سینمای جوانان» از تولید فیلم‌ کوتاه تا ۲۵۰ میلیون تومان
  • سقف حمایت انجمن سینمای جوانان از فیلم‌کوتاه ۲۵۰ میلیون تومان شد
  • سقف حمایت انجمن سینمای جوان از فیلم‌ کوتاه ۲۵۰ میلیون تومان شد
  • افزایش سقف حمایت از تولید فیلم‌کوتاه تا ۲۵۰ میلیون تومان